یک روز گرم تابستان، پری پرواز به جنگل بلوطی رسید و به طرف درختان رفت تا با پرندهها خوشوبش کند و در اطراف دور بزند. همان نزدیکی، متوّجه دارکوب کوچولویی شد که داخل لانهاش در تنهی درخت بلوط نشسته بود و غصهدار، بالهایش را رها کرده بود...
در این قصه با کوبی کوچولو همراه شو تا یاد بگیری از اتفاقات ناگوار آینده نترسی.
پری این قصه هم به تو یاد میدهد که کاری که از دستت برمیآید را انجام دهی.
لطفا جهت مشاهده محتوای اصلی اعتبار تهیه فرمایید.
خرید اعتبار