پری شُکرا و چشمه کوچولو

پری شکرا بار دیگر راهی سفر جذّاب‌اش به زمین شده بود. آن روز، روز زیبایی بود. خورشید می‌درخشید و آسمان آبی، آبی بود. جناب باد، آرام‌آرام در هر طرف می‌وزید و زمین، دانه‌های کوچک زیر خاک را تشویق می‌کرد تا رشد کنند...

 

در این قصه با چشمه کوچولو همراه شو تا یاد بگیری برای خواسته‌هایی که داری عجله نکنی.

پری این قصه هم به تو یاد می‌­دهد تا به ارزش‌های درونی خودت بیشتر توجه کنی.

 

get-credit

لطفا جهت مشاهده محتوای اصلی اعتبار تهیه فرمایید.

خرید اعتبار

قصه های مرتبط

از پری‌شُکرا بیشتر بدانید
cloud cloud cloud cloud